عاشیقلار و یا آشیقلار
عاشیق ها: معنی لغوی عاشیق همان دلباختگی و دوست داشتن است با این تفاوت که عاشیقهای مورد بحث ما دلباخته و عاشق وطن ومردم هستند وخودشان را پیام رسان،دوست،مشاور،کمک وگردانندگان مراسم مردم می دانند ،در طول تاریخ هم این چنین بوده است….
ازقدیمیترین عاشیقهای آذربایجان ((دده قورقوت))را نام می برند ده ده قورقوت پیر داننده وعاشیق سخن سرا ومرشد مردم زمان خود بوده است.اودوازده داستان که عمدتاًحماسی است ودرمیان آنها مسایل اخلاقی،سیاسی و عشقی آن زمان نیز وجود دارد ،از خود باقی گذاشته است ،او نمونه کامل عاشیق آذربایجان است وامروزه اورا پدر عاشیقهای این دیار به حساب می آورند….
اشعار عاشیقها هجایی است،وازروی تعداد هجاها ومفهوم نامگذاری شده است،مثلاً7 هجایی را ((بایاتی))8هجایی را ((گرایلی))11هجایی ((قوشما))و15هجایی را((دیوان)) میگویند مشهورترین انواع شعر عاشیقی ((گرایلی،قوشما،تجنیس،مخمس،مسد س،باغلاما،حربه،و زوربا،دییشمه و …..است.آهنگهایی که عاشیقهای آذربایجان ساز زده و با آن آهنگ می خوانند 72 آهنگ است که نام تعدادی از آنها عبارت است از :دیوان،تجنیس ،آمراهی،گرایلی ،گوزه للمه،تاجری،قربتی،هجران،…مصری،دوداخ دیمز…..
عاشیق ” ساز ” می نوازد. ساز آلتی است شبیه تار، مرکب از نـُه سیم که بر سینه می نهند و می نوازند. نام قدیمی ساز< قوپوز >، ( چیزی شبیه کمانچه های کنونی) بود. اغلب ، یک یا دو بالابانچی ( نوازنده بالابان) و قاوالچی ( دایره زن) ، عاشیق را همراهی می کنند. گاهی نیز چند دسته عاشیق یک جا ظاهر می شوند و هنر نمایی می کنند.
عاشیق ، هنرمند مردم است و باید در چندین هنر مهارت و استادی داشته باشد. او هم شاعراست، هم آهنگساز، هم خواننده، هم نوازنده ، هم هنرپیشه و هم داستان گو. به عبارت دیگر عاشیق در تمامی این عرصه ها خلاّق است و هنرمندی است که این همه را، با انگشتان ماهر و صدای دلنوازش، اجرا می کند.
این شخصیتها همراه با تقدس روحانی، سازی به نام قوپوز بر سینه میفشردند و هرگونه احساس و تمنای تودههای مردم را به آواز ترنم میكردندو اسطورهها و افسانهها را دوباره جان بخشیدند چه در كسوت عاشیقها و چه در كسوت اوزانها .
واژه عاشیق كه به فارسی عاشق مینویسیم در ادبیات آذربایجان معانی گوناگونی دارد در كتاب دده قورقود این واژه در معنای دگمه و قاب بازی به كاررفته است مثل این عبارت: «مگر سلطان من پسرك دیر سه خان با سه كودك دیگر اردو آشیق بازی میكردند؟»(دده قورقود چاپ 1962 ص 19) هماكنون این واژه علاوه بر این معنی نام آلت كوچكی كه سازها جهت كوك كردن ساز تعبیه میكنند نیز اطلاق میشود . واژه عاشیق در عین حال لقبخوانندگان مردم است كه غیر از خواندن مینوازند و شعر میسرایند .
به نظر پروفسور محمدحسن تهماسیب ادبیات شناس معاصر، عاشیق از كلمه عشق عربی گرفته شده و منطبق با موازین زبانشناسی آذربایجان تغییریافته و نام عمومی خنیاگران دورهگرد آذربایجان شده است . (منظومههای بومی آذربایجان 1972 ص 28) ولی خلفلو ادبیات شناس اوایل قرنگذشته این واژه را به صورت آشیق نوشته و آن را تركی دانسته است وی گفته این هر دو یعنی عاشیق عربی و آشیق تركی از نظر فرم و معنی شبیهاند واین شباهت باعث آمیختگی آن دو شده است.
نظر دیگر كه جدیدتر است همچنان كه اشاره شد این است: عاشیق قبلاً ایشیق بوده است. علاوه برعاشیق ؛ ایشیق، اوزان، وارساق و یاشاق هم گفته میشد. عاشیق هنرمند مردم است هم شاعر، آهنگساز . منظومهسرا، خواننده، نوازنده، ماهر درحركات موزون، بازیگر و داستان گوست. به هنرمندترین و شایستهترین شان دده اطلاق میشد. دده قاسم (قرن 13)، توراب دده (قرن 12)، ددهیادیار (قرن 10)، كرم دده و مشهورتر از همه دده قورقود را میتوان نام برد .
عاشیقهای آذربایجان را بر اساس استعداد، سابقه و توانایی به سه دسته میتوان تقسیم كرد :
1- دستهای كه تنها مهارت نواختن و خواندن دارند. اینان خلاقیت هنری و ادبیشان ضعیف است. منظومهها و روایات عاشیقهای معروف را ازحفظ اجرا میكنند.
– 2 دسته دیگر عاشیقهای ماهر و استادند. اینان طبع شعری سرشار دارند. علاوه از اجرای ترانهها، روایات و منظومهها خود چیزهای جدید ابداعمیكنند.
-3 عاشیقهایی كه علاوه از توانایی هایی كه در بند 2 مطرح شد، دارند خود آهنگسازند (بسته كار) اینان با خلق آثار جدید بر گنجینه ادبیات شفاهیمردم میافزایند.
ادبیات عاشیقی كه با مهارت ابداع این نوع عاشیقها سیر تكوینی خود را طی كرده و امروز گونههای متنوع و گنجینههای عظیم آن در اختیار ماستاز منظومه قوشما، گرایلی، تجنیس، جیغالی تجنیس، دئیشمه، باغلاما، اوستادنامه، قیفیل بند، دوداق دهیمز، دیل ترپنمز، دیوانی، مخمس، بایاتی،سایا، تاپماجا، قوشایارپاق، حربه زوربا، و بسیاری دیگر تشكیل میشود.
بزرگان موسیقی ارومیه و استان آذربایجان غربی
عاشیق درویش وهاب زاده
آشیق درویش وهاب زاده ، از هنرمندان موسیقی عاشیقی ارومیه و آذربایجان بود. وی با انگشتان هنر آفرین خود دنیایی از نغمات را می آفرید. ساز قوپوز را آنچنان به صدا در می اورد که تا اعماق جامها نفوذ می کرد و با اواز دلنشین و صدای گرم خود به افسانه های فولکلور و فراموش شده حیات می داد و علاقمندان را مجذوب و محسور خود می ساخت.
او از شاگردان هنرمند فقید ارومیه آشیق فرهاد است که بعد از عمری هنرنمایی در سن هفتاد سالگی دیده از جهان فرو بست.
صدای او هر از چند گاهی از رادیو ارومیه پخش می شود و بعد از گذشت چندین سال از فوتش هنوز هم گرمی بخش محافل ادبی و هنری استان آذربایجان غربی است .
عاشیق محمد حسین دهقان
استاد عاشیق دهقان ، از هنرمندان موسیقی عاشیقی ارومیه و آذربایجان است. او در روستای ایگدیر ( ایدیر ) در 15 کیلومتری جنوب ارومیه متولد شده است. صدای ایشان از رادیو و تلویزیون ارومیه از قبل انقلاب پخش می شود. او با اواز دلنشین و صدای گرم خود به افسانه های فولکلور و فراموش شده حیات می هد و علاقمندان را مجذوب و محسور خود می سازد. تابه حال چندین البوم صوتی از افسانه های که سینه به سینه نقل می شده از ایشان به یادگار داریم.
برای شنیدن قطعه ای ازاشعار عاشیق دهقان اینجا را کلیک کنید.
عاشیق اهلیمان
این هم نمونه ای اشعار عاشیق اهلیمان از عاشیقان معروف باکو.
برای شنیدن قطعه ای ازاشعار عاشیق اهلیمان اینجا را کلیک کنید.
این هم قطعه ای از قارا پاپاخ (کلاه سیاهان) عاشیقلاره از شهرستان نقده (سولدوز) در استان آذربايجانغربی
(قطعه ای از قارا پاپاخ (کلاه سیاهان
برای شنیدن قطعه ای ازاشعار عاشیقان تبریز زیر عکس را کلیک کنید.
تبریز عاشیقلاره
– آشیق فرهاد
– آشیق اصلان
ـ منصور صانعی ـ معزز ـ سیدی ـ شاهرخ ـ نقیب (ارومیه)
– آشیق فرمان – آشیق حسن قلو – آشیق پوینده ـ آشیق یوسف ـ آشیق بولود ـ جعفر مینایی (مهاباد) ـ عبدا… زاده (ماکو) ـ شهباز پور (مهاباد) ـ خلیلی (خوی) – آشیق مناف – آشیق جوانمرد – آشیق عبد اله اشرفی – آشیق قدرت عزیزی – آشیق محبوب – آشیق قوچعلی – آشیق ساعد – حبیب بابایان – فرشید جهاندیده – احد تابع خیام – رضا خبیری – زنده یاد استاد بهستانی زاده – حسین علیزاده – آشیق مصطفی