شاید کمتر کسی باشد که بداند نام قدیم شهر مهاباد فعلی در آذربایجان غربی سویوخ بولاغ/ سابلاغ/ ساوجبلاغ بوده است که در در دوره رضاشاه به مهاباد عوض کردند.
تا قرن هشتم در منطقه مهاباد امروزین هیچ شهری وجود نداشت و منطقه مهاباد امروزین هفتصد سال قبل در دوره ایلخانیان « طرغای » نامیده می شد. ترغای/ طرغای واژه ای ترکی است، درلغتنامه ی دهخدا معنای ترغای یا ترغی به معنای شانه به سر یا هدهد آمده است. در این دوران، آذربایجان از مراغه و مهاباد گرفته تا میاندوآب و تخت سلیمان و سلطانیه و تبریز هر یک نقش بسیار فعالی در حیات فرهنگی آذربایجان آنروزگار را داشتند. مراغه پایتخت ایلخانیان بود و آثار قابل توجه آن دوره در منطقه مراغه اهمیت شهر را نشان می داد. شام غازان تبریز مهد علم و دانش، سلطانیه مقر نظامی و مذهبی ایلخانیان، تخت سلیمان محل اسکان تابستان سلاطین و بزرگان ایلخانیان ، میاندوآب به سبب عبور دو رود بزرگ تاتئوو و جیغاتی/ جیغاتی مهد کشاورزی، منطقه آختاجی ( شهرستان بوکان فعلی، در زمان ناصرالدینشاه روستای بوکان 12 خانوار نفوس داشت ( افخمی، ابراهیم، تاریخ فرهنگ و ادب مکریان بوکان، جلد اول انتشارات محمدی سقز، ص: 6)) به سبب اسب پروری و منطقه طرغای شامل مهاباد امروزین مهد دامداری آذربایجان محسوب می شد. لازم به تذکر است تا دوران صفویه هیچ شهری بجز مراغه در منطقه وجود نداشت.
نام کوه و روستای طرغه /ترقه در در حدود بیست کیلومتری غرب شهرِ بوکان یادگاریست از این توپونیم. طرغای نام نسبتاً رایجی در قرون هشت و نه هجری بودهاست. غیر از افراد مهم در دولت ایلخانی، نام پدر امیر تیمور گورکان هم طرغای بوده است.
تشکیل دولت عظیم و مقتدر قیزیلباشی صفوی در آذربایجان و داخل نمودن مناطق ایران امروزین در متصرفات این دولت راه را برای آبادانی منطقه طرغای گشود. گروهی از عشایر ساکن در منطقه شهر زور عراق امروزین به نام مکری که به روایتی از طایفه بابان جدا شده بودند، تحت فرمان سیف الدین نامی در اواخر حکومت آق قویونلوها در آذربایجان از اوضاع استفاده کرده جمعی از عشیرت بابان و سایر عشایر کردستان بر سر خود جمع کرده به قلمرو آذربایجان نزدیک شده و در سایه امنیت ایجاد شده توسط امرای ترک منطقه در منطقه طرغای زندگی کوچنشینی خود را ادامه دادند. سیف الدین در ابتدا ناحیه دریاس ( امروزه روستای دریاز گفته می شود، این روستا امروزه مرکز دهستان مکریان غربی هست و گفته می شود زیر این روستا شهری است به نام شهر ویران) را از طایفه چابقلوی ترک گرفت. سپس قلمرو خود را بزرگ کرده کل ناحیه آختاجی ( منطقه بوکان امروزین)، ایلتمور(منطقه خلیفان در مهاباد امروزین) و یولدوز(؟) را نیز متصرف شد. به تدریج اتحادیه ای از عشایر ساکن در این منطقه به « مکری» مشهور شدند. سیف الدین دو پسر داشت: صارم و بابا عمر.
پس از مرگ سیف الدین پسر ارشد وی « صارم » زمام امور ایل را بر عهده گرفت.گفته می شود از زمان صارم بود که نام سووق بولاغ مطرح می شود و این همان نام است که ساجبلاغ شده است.( صمدی، سید محمد، تاریخ مهاباد، انتشارات رهرو1373، ص: 16) با توجه به وجود ساوجبولاغ دیگری در نزدیکی تهران پایتخت قاجاریه برای مجزا کردن این دو ولایت از هم کلمه « ساوجبلاغ مکری» مصطلح شد.
شمس الدین بیدلیسی در کتاب شرفنامه وجه تسمیه مکری را چنین می نویسد: « در السنه و افواه مشهور است که سیف الدین نام شخصی حیله کار مکار از آن سلسله پیدا شده و از کثرت استعمال به مکری اشتهار یافت و مکرو هم می تواند باشد.»( شمس الدین بدلیسی، شرفنامه، به اهتمام ولادیمیر ولییامینوف زرنوف، انتشارات اساطیر، 1377، ص: 288)
مشهورترین حاکم ساوجبلاغ بوداق سلطان نام داشت که بناهایی در ساوجبلغ/ مهاباد امروزین بنا نهاد.
امروزه طایفه ترک مکری در شمال غربی افغانستان زندگی می کنند. با توجه به اعتقاد جمعی از محققین بر ترک منشا بودن مکری ها و منتسب به طایفه مکریت، می توان در این مورد، تامل هم نمود.
امروزه وجود دهها اسم روستای ترکی در منطقه آختاجی( بوکان امروزین) و ساوجبلاغ (مهاباد امروزین) یادگاری است از شکوه و عظمت فرهنگی آن دوران آذربایجان در منطقه.علیرغم تعویض اسامی منطقه و تلاش مضاعف امروزین برای تعویض اسامی ( مانند غائله تعویض نام شهر گوک تپه مهاباد که ناکام ماند) ، با اینحال درصد قابل توجهی از اسامی روستاها، کوهها، رودهای منطقه ترکی قدیمی است.
دکتر توحید ملک زاده
تاریخ اورمیه